یـــــــــــــــــــــــــــــاس
رنــــــــــــــــــــــگارنگ



روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم…

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:28 :: نويسنده : لیدی


شـــب خــوابــیـدی تــو تـــخـتــت . . .

هـی غــلــت مــیـــزنـــی . . .

بـعـد گـوشـیــتــو بـر مـیــــداریو مـیــنــویســی:

"خــوابـمــ نـمـیـــبـرهـ"

ســرد مـیـــشی . . .

بـغــض میــشی . . .

خــرد مـیــشی . . .

درد مـیـــشـی

وقتی میبینی کسی رو نداری که براش بفرستی!!! .

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:26 :: نويسنده : لیدی

هــمــديــگــر را فــرامــوش نـکنـيـم

شــايد ســالـهـا بـعـد در گــذر جــاده هــا

بـي تفـــاوت از کـنــار هــم بگــذريــم

و بــگويـيـم آن غــربـيـه چـقـدر شــبيـه خـاطـراتـم بود
دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:25 :: نويسنده : لیدی



یعنی میشود روزی  برسد.....

که بیایی.....

مرا در اغوش بگیری....

بخواهم گله کنم....

بگویی هیس دیگه هیچی نگو .....

بگویی همه کابوس ها تموم شد عزیزم

از حالا من و تو با همیم .....

دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : لیدی

سلامتی دختری که عاشق پاهای پیاده عشقش بود چون ماشین نداشت!
سلامتی دختری که با عشقش رفت رستوران دونگه غذا شو داد تا جیب عشقش خالی نشه!
سلامتی دختری که اگه هر جا بدونه عشقش رفت جای خالی bf شو کنارش حس کرد!
سلامتی دختری که دنباله ماشین ، ملک پدری و قیافه عشقش نبود!
سلامتی دختری که در هر شرایطی عشقشو تنها نذاشت!
سلامتی دختری که عشقشو وسیله ندید برای بازی!
سلامتی دختری که هیچ وقت miss برای عشقش ننداخت!
سلامتی دختری که رو عشقش حساس بود!
سلامتی دختری که با لبخند عشقش دل گرم می شد!

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 19:6 :: نويسنده : لیدی

به سلامتي دختري که دورش پر پسره اما دلش گير يه نفره.....

به سلامتي دختري که خيلي کسا مي خوان باهش باشن اما اون يه نفر رو مي خواد.....

به سلامتي دختري که فقط واسه 1ساعت ديدنت.... 5ساعت توي راهه.....

ولي هيچ انتظاري ازت نداره....

به سلامتي دختري که تمام زندگيشي.... اما اون يه ذره از زندگي تو هم نيست....!

 

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 19:0 :: نويسنده : لیدی

چـقـدر خـوبـه

یـکـی بـاشـه

یـکـی بـاشـه کـه بـغـلـت کـنـه


سـرتـو بـزاری روی سـیـنـش

آرومـت کـنـه

حـُرم نـفـس هـاش تـنـت ُ داغ کـنـه

عـطـر دسـتـاش مـوهـاتـو نـوازش کـنـه

چـقـدر خـوبـه

چـقـدر خـوبـه کـه آروم دم گـوشـت بـگـه

غـصـه نـخـوری هـا

من کــ♥ ـــنـــ ♥ ـــارتـــــــ ♥  ـــــــــم....

چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : لیدی

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست!

قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست!

گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن!
من همین قدر که گرماست زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم کافی ست

استاد محمدعلی بهمنی

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : لیدی
از این بن بست بی فردا رهایم کن
از این دیروز و امروزها رهایم کن
از این صحرای بی باران رهایم کن
از این مرداب ماندنها رهایم کن
از این شبهای بی تابی رهایم کن
از این خواب پریشانی رهایم کن
از این دریای طوفانی رهایم کن
از این امواج سوزانی رهایم کن
از این دنیای دلتنگی رهایم کن
از این روزای تکراری رهایم کن
از این بی تو بودنها رهایم کن
از این دلهره نبودنها رهایم کن


دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : لیدی

هوا را از من بگیر خنده‌ات را نه !

نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی

هوا را از من بگیر، اما

خنده‌ات را نه

 

گل سرخ را از من بگیر

 

سوسنی را که می‌کاری

آبی را که به ناگاه

در شادی تو سرریز می‌کند

 

موجی ناگهانی از نقره را

که در تو می‌زاید

از پس نبردی سخت باز می‌گردم

با چشمانی خسته

 

که دنیا را دیده است

بی هیچ دگرگونی

اما خنده‌ات که رها می‌شود

وپروازکنان در آسمان مرا می‌جوید

 

تمامی درهای زندگی را

به رویم می‌گشاید

عشق من، خنده تو

در تاریکترین لحظه‌ها می‌شکند

 

و اگر دیدی، به ناگاه

خون من بر سنگفرش خیابان جاری است

بخند، زیرا خنده تو

برای دستان من

 

شمشیری است آخته

خنده تو، در پاییز

در کناره دریا

موج کف‌آلوده‌اش را

 

باید برافروزد،

و در بهاران،عشق من

خنده ات را می‌خواهم

چون گلی که در انتظارش بودم

 

بخند بر شب

بر روز، بر ماه

بخند بر پیچاپیچ خیابان‌های جزیره،

بر این پسر بچه کمرو

که دوستت دارد

 

اما آنگاه که چشم می‌گشایم و می‌بندم،

آنگاه که پاهایم می‌روند و باز می‌گردند

نان را، هوا را

روشنی را،بهار را

از من بگیر

 

اما خنده‌ات را هرگز !

تا چشم از دنیا نبندم

 

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:46 :: نويسنده : لیدی

لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
 
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
- ای نخورده مست -
لحظه دیدار نزدیک است

 

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:43 :: نويسنده : لیدی

 

من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت آتش زدم، کشتم

من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم

من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم تا تمام خوب ها رفتند و خوبی ماند در یادم

من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت

بهارم رفت

عشقم مرد

یادم رفت.

 

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:40 :: نويسنده : لیدی

به خدادست خودم نیست اگر می رنجم

یا اگر شادی زیبای ترا به غم غربت چشمان خودم می بندم

من صبورم اما…………

چقدر با همهء عاشقیم محزونم

و به یاد همهء خاطره های گل سرخ

مثل یک شبنم افتاده ؛ زغم مغمومم

من صبورم اما…………..

بی دلبل از قفس کهنهء شب میترسم

بی دلیل از همهء تیرگی تلخ غروب

و چراغی که تو را ؛ از شب متروک دلم دور کند می ترسم

من صبورم اما…………….

آه………….این بغض گران صبر نمی داند چیست

 

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:36 :: نويسنده : لیدی

تو به من خندیدی

و ندانستی من

به چه دلهره سیب را از باغچه همسایه دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی

خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من!

غرق این پندارم که چرا باغچه ی خانه ی ما

سیب نداشت

 

 

دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 21:32 :: نويسنده : لیدی

هيچکس نـفهميـــــد که « زلـيخـــــــا » مــَـــــــــرد ­ بـود ....!!

ميــــداني چــــــــــــرا ­ ؟؟؟

مـــــردانـــگي ­ ميــخواهـــــد!

مــــــــاندن ، پــاي عشــــــقي که مـُـــدام تـو را پـــس ميــــزنــد.... ­.

 

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 18:12 :: نويسنده : لیدی


تا حالا دل تنگ کسي شدي؟

اصلا ميدوني دلتنگي چيه؟

اونم از بدترين نوعش؟

بزرگترين دلتنگي اينه که بدوني اوني که دوسش داري نميتونه پيشت بمونه.......

اينه که بدوني يه روزي از کسي که دوسش داري بايد جدا بشي چه بخواي چه نخواي....

 

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:48 :: نويسنده : لیدی


خدايا بسه ديگه خسته شديم

تا کي چشامونو ببنديم و هيچي نگيم


خيانتا , بغضا , گريه ها رو ميبني و هيچي نميگي


همه خستن همه خسته شدن اره خسته خسته


جوناي 20 ساله قلبي دارن مانند قلب يک پيرمرد 80 ساله

که1000 تيکه شده

خدا جون بسه امتحانمون


همه ي ما شکست خورديم و شکستيم ....


خدا جون بسه...

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : لیدی

ميگن سه موقع دعا برآورده ميشه:

يکي وقت غروب


يکي زير بارون


يکيم وقتي دلي ميشکنه


من وقت غروب زير بارون با دلي شکسته دعا کردم خدايا هيچ دلي نشکنه...

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : لیدی

لطفـــــاً

مزاحــم کســـي کــه در حــال فرامــوش کــردن شمـــاست نشــويــد !

خـــــودش به حــد كــافــي درد ميكشــــد .


شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : لیدی

همه گفتن:عشقت داره بهت خيانت مي کنه!

گفتم:مي دونم!

گفتن:اين يعني دوستت ندارهاااا!

گفتم: مي دونم!

گفتن:احمق يه روز ميذاره ميره تنها ميشي !
... ... ... گفتم:مي دونم!

گفتند:پس چرا ولش نمي کني..؟!

گفتم:اين تنها چيزي ِ که نمي دونم!

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:38 :: نويسنده : لیدی

 

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : لیدی

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟ 
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟ 

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌ 
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : لیدی

دشت‌هایی چه فراخ!
کوه‌هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.

 

 

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:30 :: نويسنده : لیدی

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست 
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست 

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک 
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : لیدی

قایقی خواهم ساخت، 
خواهم انداخت به آب. 
دور خواهم شد از این خاک غریب 
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه‌ی عشق 
قهرمانان را بیدار کند.

 

شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, :: 17:26 :: نويسنده : لیدی
چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 12:26 :: نويسنده : لیدی

 

سلام دوستان

ببخشید به خاطر امتحانات نمیتونم وبلاگو اپ کنم

ولی بعدامتحانات تلافی این روزارو درمیارم

ولی امروز چند تا مطلب میزارم

نظریادتون نره

ممنونم

فعلا دوستان

 

 

 

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : لیدی

fu1998 2 محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱- یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۲- دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۳- بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۴- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم می فهمن!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۵- موقع فوتبال نگاه کردن ۸۰ دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده.

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۶- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۷- دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۸- دوغ قبول!

شیر کاکائو قبول!

آبمیوه پاکتی قبول!

اصلا نوشابه هم قبول!

آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟

همش همونه!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۹- نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۰- ایندر که ما لگد به بخت خودمون زدیم بروسلی به حریفاش نزد.

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۱- سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۲- حالا چرا تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده؟

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۳- روز زن نزدیکه. خانوما هشیار باشین آقایون دعوا الکی راه نندازن همش سیاسته. توطئه رو در نطفه خفه کنید.

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۴- امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان

یه ۱۰ هزار تومنی داد!

سه تا پنج هزار تومنی داد!

پنج تا دو هزار تومنی داد! پونزده تا هزاری!

یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت، نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!

طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۵- نمونه سوال های رایج توی همه خونه ها:

این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟

چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟

کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟

کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟

این موقع شب با کی حرف می زنی؟

چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟

کی غذای منو خورده؟

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۶- شش ماه به دوستت مهربونی می کنی، خوبی باهاش، هر کاری میگه می کنی که بفهمونی دوستش داری… دو روز که اعصاب نداری، میگه: حالا شناختمت

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۷- اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۸- الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۱۹- من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم «امروز قراره بمیرم» که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، می دونسته!…

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۲۰- دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟! دقت کردین؟

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۲۱- دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! دقت کردین!؟

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۲۲- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!

be محض خنده ! بیایید تو یه کم بخندیم

۲۳- بابای شما هم جلو تلویزیون خوابش می بره بعد تا تلویزیونو خاموش می کنی بیدار می شه میگه چرا خاموشش کردی؟

چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : لیدی

 

شكـــــــــــــــ نكـــن...

آدمهـــــــــــــا زمـــانی از همــــــــــــ دور می شــوند

كــه بــه كــــــــــــــــس ديگـــــــــــــری نزديكـــــــــــــــــ می شــوند

 

 

چــــقدر سخــــته دلـــتـــــ بخـــــواد

ســـرتــــ رو بــاز بــه دیـــواری تکــــیه بــدی

کـــه یـــه بـــار زیــر آوار نامـــــردیـــــش

همـــــه وجـــودتـــــــ لـــه شـــــده

 

 

ايــــن روزهــــا خيلـــــــــی چـــــيزهـــــــا دستــــــ مــــن نيسـتـــــــــــ

مثــــــــلا دستــــــــــــــهــايتـــــــــ

 

 

دلــم ميخــواهــد بخــوابم

راحــتـ و آســوده

مثــل مــاهـی حــوضمــانــــ

كــه چنـد روزی اســتــ

روی آبـــــ خـوابيــده

 

 

چــه سختــــ استـــــ

بــرای آمـدنــــــ كســی دعــا كنــی

كـه بـه فــكر آمــدنـــــــ نيسـتــــــ

 


ديــر بـاريــدی بــارانــــــ

ديــر.........

مـــــدتهــاستــــــ در حجــم نبــودنـــــ كـــــــسـی

خشــــــكيده ام

 

 


صــــبر كــن...!!!

بـــرگــرد...!!؟

چــمدان هــايـمـان اشتــــباهـ شــد...!!؟

دلــــم را بهـ جـــای خـــاطــراتـتـــــ بـــردی....!!؟

 

 


گـــــــاهــی لـال مـی شـود آدمـ

حـرفـ دارد امــــــــا

كـــلمه نــــدارد

 


 

روحـــــــــــم بــاكـره بـود!!

ايــن غــم هـا و نگـــرانـي هـا

فــرزنـد نـامـــشروع

خـوابــيدن بــا خــــيال تـــوســـتـ

 

 

 


مترســــــــــك

اينـــــقدر دســـــــت هــــــايت را بــاز نكــــن

كـــــــسي تو را در آغـــوش نميـــــــــگيرد

ايــــــــستادگــــــي

تـــــــــنهايـــي مــــي آورد...!!!؟

 

 

 

 

 

امشب خسته تر از هميشه ام

كاش مي شد گوشه اي نوشت

خدايا..

امشب خيلي خسته ام...

فردا بيدارم نكن

 

 

 


باران كه مي بارد

تمام كوچه هاي شهر

پر است از فرياد من كه مي گويم:

 من تنها نيستم

تنها.....منتظرم

 

چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 20:4 :: نويسنده : لیدی


گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 19:54 :: نويسنده : لیدی
درباره وبلاگ

سلام دوستان عزیز به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم خوش بگذره نظریادتون نره . . . . $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$_________________________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_________$$$$$$__________$$ $$_______$$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$____$$$$$_______$$$$$____$$ $$__$$$$$$$$$___$$$$$$$$$__$$ $$_$$$$$$$$$$$_$$$$$$$$$$$_$$ $$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$ $$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$ $$____$$$$$$$$$$$$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________$$$$$$$_________$$ $$__________$$$$$__________$$ $$___________$$$___________$$ $$____________$____________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$_$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$_$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$_________$$$$$___$$ $$___$$$$$$_______$$$$$$___$$ $$____$$$$$$_____$$$$$$____$$ $$______$$$$$$$$$$$$$______$$ $$________$$$$$$$$$________$$ $$_________________________$$ $$_________________________$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 214
بازدید کل : 41705
تعداد مطالب : 535
تعداد نظرات : 543
تعداد آنلاین : 1


دریافت کد موزیک آنلاین

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت کد پیغام خوش آمدگویی دریافت کد خداحافظی